راویان حدیث غدیر از تابعین
پرسش :
از تابعین چه کسانی حدیث غدیر را نقل کرده اند؟
پاسخ :
علاّمه امینى(رحمه الله) در الغدیر(1)، 84 تن از تابعین را نام مى برد که حدیث غدیر از آنان روایت شده است. بنابر اختصار به ذکر 6 مورد بسنده مى کنیم:
1 ـ ابوالقاسم أصبغ بن نُباته تمیمى اهل کوفه(2). «عجلى»(3) و «ابن معین» او را تابـعى ثقه دانسته اند.
2 ـ سالم بن عبدالله بن عمر بن خطّاب قُرشى عدَوى مدنى. ذهبى در کتاب «تذکره»(4)، شرح حال او را بیان داشته و نوشته:
او فقیهى حجّت بوده، و یکى از کسانى بود که بین علم و عمل، و زهد و شرف جمع کرده بود. در کتاب «تقریب»(5) آمده:
او یکى از فقهاى هفتگانه بود، بدون دلیل حرفى نمى زد، فردى عابد و در متانت و شخصیّت همانند پدرش بوده و از کبار و بزرگان طبقه سوم محسوب مى شده است. بنابر قول صحیح در اواخر سال(106هـ ق) از دنیار فته است.
3 ـ عمر بن عبد العزیز، خلیفه اُموى، متوفّاى (101 هـ ق).(6)
4 ـ عمر بن على امیر المؤمنین(علیه السلام). در کتاب «تقریب»(7) آمده: ثقه و از طبقه سوم روات بوده است. در زمان ولید وفات نموده و بنابر قولى قبل از آن.
5 ـ محمّد بن عمر بن على امیر المؤمنین(علیه السلام)، در زمان خلافت عمر بن عبد العزیز وفات نموده است، و گفته مى شود در سال (100) هـ.ق بوده.
ابن حبّان(8) از او با عنوان «ثقه» یاد مى کند، و ابن حجر(9) مى گوید: صدوق و راستگو، از طبقه ششم روات بوده و بعد از سى سالگى از دنیا رفته است.(10)
6 ـ معروف بن خَرْبُوذ(11) (به ضمّ باء، و پایان آن ذال است). «ابن حبّان» او را ثقه دانسته است.(12)
پینوشتها:
(1). مراجعه شود: الغدیر، ج1، ص 145-166.
(2). مراجعه شود: اُسد الغابة، ج3، ص 307؛ ج5، ص205 [ج3، ص469، شماره 3341].
(3). تاریخ الثقات، ص 71، شماره 109.
(4). تذکرة الحفّاظ، ج1، ص 77 [ج1، ص88، شماره 77].
(5). تقریب التهذیب، ج1، ص280، شماره 11، حرف سین.
(6). مراجعه شود: حلیة الأولیاء، أبو نعیم، ج5، ص364؛ و تاریخ مدینة دمشق، ج5، ص 320 [ج6، ص251].
(7). تقریب التهذیب، ص281 [ج2، ص61، شماره 490، حرف عین].
(8). الثقات، ج5، ص353.
(9). تقریب التهذیب، ج2، ص194، شماره 562، حرف میم.
(10). در طبقات ابن سعد، قسم متمّم، ص249، شماره136آمده است: وى آغاز خلافت أبوالعبّاس را درک کرده... و خلافت وى میان سال 132 و 136 هـ بوده است.
(11). خزرجى در خلاصه، ج3، ص44، شماره 7107 نام وى را چنین ضبط کرده است: «خَرَّبوذ»؛ و در تقریب التهذیب، ابن حجر، ج2، ص200 چنین آمده است: به فتح خاء، و تشدید راء یا سکون آن، و باء مضموم، و واو ساکن.
(12). الثقات، ج5، ص439.
منبع: گزیده ای جامع از الغدیر، علامه شیخ عبدالحسین امینی، ترجمه محمد حسین شفیعی شاهرودی، موسسه میراث نبوت، چاپ سوم، ص 50.
علاّمه امینى(رحمه الله) در الغدیر(1)، 84 تن از تابعین را نام مى برد که حدیث غدیر از آنان روایت شده است. بنابر اختصار به ذکر 6 مورد بسنده مى کنیم:
1 ـ ابوالقاسم أصبغ بن نُباته تمیمى اهل کوفه(2). «عجلى»(3) و «ابن معین» او را تابـعى ثقه دانسته اند.
2 ـ سالم بن عبدالله بن عمر بن خطّاب قُرشى عدَوى مدنى. ذهبى در کتاب «تذکره»(4)، شرح حال او را بیان داشته و نوشته:
او فقیهى حجّت بوده، و یکى از کسانى بود که بین علم و عمل، و زهد و شرف جمع کرده بود. در کتاب «تقریب»(5) آمده:
او یکى از فقهاى هفتگانه بود، بدون دلیل حرفى نمى زد، فردى عابد و در متانت و شخصیّت همانند پدرش بوده و از کبار و بزرگان طبقه سوم محسوب مى شده است. بنابر قول صحیح در اواخر سال(106هـ ق) از دنیار فته است.
3 ـ عمر بن عبد العزیز، خلیفه اُموى، متوفّاى (101 هـ ق).(6)
4 ـ عمر بن على امیر المؤمنین(علیه السلام). در کتاب «تقریب»(7) آمده: ثقه و از طبقه سوم روات بوده است. در زمان ولید وفات نموده و بنابر قولى قبل از آن.
5 ـ محمّد بن عمر بن على امیر المؤمنین(علیه السلام)، در زمان خلافت عمر بن عبد العزیز وفات نموده است، و گفته مى شود در سال (100) هـ.ق بوده.
ابن حبّان(8) از او با عنوان «ثقه» یاد مى کند، و ابن حجر(9) مى گوید: صدوق و راستگو، از طبقه ششم روات بوده و بعد از سى سالگى از دنیا رفته است.(10)
6 ـ معروف بن خَرْبُوذ(11) (به ضمّ باء، و پایان آن ذال است). «ابن حبّان» او را ثقه دانسته است.(12)
پینوشتها:
(1). مراجعه شود: الغدیر، ج1، ص 145-166.
(2). مراجعه شود: اُسد الغابة، ج3، ص 307؛ ج5، ص205 [ج3، ص469، شماره 3341].
(3). تاریخ الثقات، ص 71، شماره 109.
(4). تذکرة الحفّاظ، ج1، ص 77 [ج1، ص88، شماره 77].
(5). تقریب التهذیب، ج1، ص280، شماره 11، حرف سین.
(6). مراجعه شود: حلیة الأولیاء، أبو نعیم، ج5، ص364؛ و تاریخ مدینة دمشق، ج5، ص 320 [ج6، ص251].
(7). تقریب التهذیب، ص281 [ج2، ص61، شماره 490، حرف عین].
(8). الثقات، ج5، ص353.
(9). تقریب التهذیب، ج2، ص194، شماره 562، حرف میم.
(10). در طبقات ابن سعد، قسم متمّم، ص249، شماره136آمده است: وى آغاز خلافت أبوالعبّاس را درک کرده... و خلافت وى میان سال 132 و 136 هـ بوده است.
(11). خزرجى در خلاصه، ج3، ص44، شماره 7107 نام وى را چنین ضبط کرده است: «خَرَّبوذ»؛ و در تقریب التهذیب، ابن حجر، ج2، ص200 چنین آمده است: به فتح خاء، و تشدید راء یا سکون آن، و باء مضموم، و واو ساکن.
(12). الثقات، ج5، ص439.
منبع: گزیده ای جامع از الغدیر، علامه شیخ عبدالحسین امینی، ترجمه محمد حسین شفیعی شاهرودی، موسسه میراث نبوت، چاپ سوم، ص 50.
پرسش و پاسخ مرتبط
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}